احیای حقوق شهروندی
شهروند به کسي اطلاق مي شود که تحت الحمايه حکومتي باشد و قوانين و مقررات آن حکومت را به رسميت بشناسد و جزو جامعه اي محسوب گردد که دولت تمام امتيازات و حقوق آن جامعه را به تمام معني قبول داشته باشد و در واقع دولت بخشي از آن جامعه به حساب آيد. واژه شهروند راميتوان معادل واژه cityzen غربي دانست.
«حق» سلطه اي است بر امري براي دارنده آن که براي طرف ديگر (من عليه الحق) ايجاد تعهد کند. همين معنا در قران کريم نيزآمده است:” و من قتل مظلوما فقد جعلنا لوليه سلطانا؛ هر که ناروا کشته شود براي ولي او حقي قرار داده ايم”
طبق اين حق است که چنين کسي سلطه مي يابد تا قصاص کند يا ديه بگيرد يا عفو کند.(۱)حق در فقه و حقوق نيز به همين معنا به کار رفته است . مثلا حق خيار در باب معالمات اين است که صاحب خيار مي تواند معامله رافسخ کند،يعني بر پاره کردن عقد معامله يا بر ابرام آن سلطه دارد.
تعاريف مختلفي هم براي حقوق شهروندي ارائه شده است و آن اين که : مجموع آزادي هايي که افراد يک جامعه از آن بهره مند هستند؛ اصطلاحاً حقوق و آزادي هاي فردي ، حقوق عمومي شهروندان يا حقوق بشر و شهروند مي نامند(۲).
پس حقوق شهروندي در خصوص مواردي مطرح گرديده و بحث خواهد کرد که درآن موارد دولت يا حکومت ملزم است که سلطه شهروند خود را به رسميت بشناسد و آن موارد را رعايت کند.
فهرستي از حقوق بشر يا حقوق شهروند در اعلاميه جهاني حقوق بشر و منشور سازمان ملل ذکر گرديده که مهمترين آنها عبارتند از: حق حيات، آزادي، مسکن ،برابري، عدالت ودادخواهي عادلانه، حفاظت در مقابل سوء استفاده از قدرت ، حفاظت در مقابل شکنجه ، حفاظت از شرافت و غيره . انديشمندان اسلامي نيز در کنفرانس بين المللي منتفکران اسلامي در سپتامبر ۱۹۸۱ ،برابر با شهريور ۱۳۶۰، اعلا م نمودند که اسلام از همان آغاز بالغ بر ۲۰ حق از حقوق بشري را روشن و آگاهانه بر شمرده است؛ حقوقي نظير حق حيات، حفاظت در مقابل تهاجم و آزار و اذيت ، حق امنيت اجتماعي، حق کار و غيره (۳)
تعدادي از حقوق فطري و ذاتي بوده و بعضي از آنها قراردادي هستند.
مثلا حق حيات و آزادي حقوقي هستند که همراه انسان هميشه وجود داشته اند و منحصر به ديروز و امروز نبوده و نيست و مواردي مانند حقوق کارگر و کارفرما يا حقوق تجارت و حق تعليم و تربيت قراردادي هستند؛ امااز لحاظ رعايت حقوق نمي توان فرقي قائل شد و بايد تمامي حقوق را محترم شمرد.